کینیچیوا
اومدم با فکت شو ساکاماکییییی
شو عاشق آهنگ گوش کردنه ولی دوست نداره خواننده بشه
شو از کو خیلی خوشش میاد و دوستش داره حتی یه بار به کو پیشنهاد داده که برادر کوچیکترش بشه ولی کو قبول نکرده و این درخواستو رد کرده
شو مادرش رو خیلی دوست داشته ولی از اونجایی که مادرش بهش گفت که حق نداره با دوستش ادگار بگرده همونجا از مادرش متنفر شد
مادر شو خیلی به شو اهمیت میداد
شو از وقتی که فکر کرد که ادگار مرده افسرده شد و تصمیم گرفت که همیشه بخوابه و زندگی براش بی معنی شد ولی ادگار هنوز زندست و شو نمیدونه که زندست
خب خب
سایونارااااا
آمار مطالب
آمار کاربران
آمار بازدید
اطلاعات شما
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
کراش اینجا کراش اونجا کراش همه جاااا